�ی��� ����ی�� ���ی� ��� مناسبتهای اسلامی - عطش عشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مناسبتهای اسلامی - عطش عشق






درباره نویسنده
مناسبتهای اسلامی - عطش عشق
سید حامد حکیمی پور
بسم رب المهدی.به نام آنکه سینه مان آکنده از عشق اوست و دیدگانمان در فراق او خون می گرید. در این وبلاگ سعی شده ضمن بیان عقاید شیعیان اثنی عشری و بدور از محیط خشک و بی روح کلامی،مجموعه ای از محبوبترینهای مذهبی خوانندگان عزیز جمع آوری شود.باشد که تحفه ای گردد به درگاه آنکه چشمانمان به راهش دوخته.
آیدی نویسنده
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
مناسبتهای اسلامی[36] . موعود[23] . غدیر ، ولایت ، امامت[19] . موبایل اسلامی[11] . قالب های مذهبی[9] . ملکوتیان[9] . حماسه حسینی[7] . عبرتهای زمان[7] . گالری اسلامی[5] . لوگوهای حمایتی .
آرشیو وبلاگ
لاگهای سال 1385
لاگهای سال 1386
لاگهای سال 1387
لاگهای سال 1388
لاگهای سال 1389


لینکهای روزانه
نرم افزار اسلامی موبایل [11]
صغیر اصفهانی [245]
پـــارس تــــولـــز [117]
تالار گفتمان برسا [106]
موسسه حضرت ولی عصر (عج) [166]
[آرشیو(5)]


لینک دوستان
غـایــب
کلوب من
لیله القدر
اسوه زمان
سجاده من
حیات طیبه
قرار شبانه
رخ اندیشه
بیقرار ظهور
مهسا آنلاین
دفتر خاطرات
دلتنگی عزیز
عروج روحانی
حضرت عشق
خدای مهربون
پرچمدار هدایت
تنهاترین سردار
غریب ترین مداح
عبد الرضا هلالی
حمید رضا علیمی
یا اباصالح ادرکنی
نسیمی از بهشت
چیز هایی که نگفتم
حزب اللهی مدرنیته
یا لثارات الحسین (ع)
طلاب حوزه علمیه قم
اللهم عجل لولیک الفرج
سیدجواد ذاکر حمید علیمی
وجود با وجود
پیاده تا عرش
بچه دانشجو !
یوسف زهراء
یا علی مدد
مستبصر
سوز عشق
همکلاس
عمومی
در سایه سار معرفت
وبلاگ اس ام اس
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
مسیح اندیمشک
هـــــــو یا عـــلــــی
زندگی
موتور سنگین
شیرین الحکایات
رنـــگــارنــگ
..:: نـو ر و ز::..
دکتر رحیم پور ازغدی
با خاطرات تبیانیون
شهید جاودانی (کمیل)
انتظار
وبلاگ جامع دفاع مقدس
مشهد وبلاگ
اندیشه اسلامی
مذهب عشق
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
مناسبتهای اسلامی - عطش عشق


لوگوی دوستان
















آمار بازدید

کل بازدیدها : 284751

بازدیدهای امروز : 16

بازدیدهای دیروز : 33

 RSS 

   



آیـیـنـه ایــزد نـمـا هـو یـا عـلـی مـوسـی الـرضـا
گنجینه علم خـدا هــو یــا عـلـی مـوسـی الـرضـا
.....................................
سـبـط رســول مـؤتـمـن آرام جـان بـوالــحــســن
نـور دل خیرالنسا هــو یــا عـلـی مـوسـی الـرضـا
.....................................
مـخـدوم جـبـرئیـل امـیـن سـرحـلقه ی اهل یقین
سلطان اقلیم صفا هــو یـا عـلـی مـوسـی الـرضـا
.....................................
هـم حق نما هم حق تویی فرمانده مطلق تویی
هم بر قدر هم بر قضا هـو یا علی موسی الـرضـا
.....................................
هم دین وهم ایمان تویی هم جان وهم جانان تویی
بر عاشقان مبتلا، هـو یـا عـلـی مـوسـی الـرضـا
.....................................
ای مـخـزن فـضـل و کـرم ای مـعـدن بـذل و نـعـم
ای منبع جود و سخا هو یا علی مـوسـی الرضـا
.....................................
ذرات عـالـم سـربـسر از بیش وکم از خشک و تر
گویند هر صبح و مسا هو یا علی موسی الرضا
.....................................
دانــــای اســــرار قــــدم ، فــرمـانـده لـوح وقـلـم
دارنده ی ارض و سما هو یا علی موسی الرضا
.....................................
تــو شـاه وشـاهان بـنده ات پیش کف بخشنده ات
خلق جهان یکسر گدا هو یا علی موسی الرضـا
.....................................
بـر کـعـبـه خـلـق از چـارسـو دائم نماز دارند و او
کرده به کویت اقتدا هو یا علی مـوسـی الـرضـا
.....................................
ای بی کسان را جمله کس ای عاصیان را دادرس
ای شافع روز جزا هو یا عـلـی مـوسـی الـرضـا
.....................................
در هر دو کون از هرجـهـت باشد تو رابر مکرمت
چشم صغیر بینوا هـو یـا عـلـی مـوسـی الـرضـا

((شاعرشهیر مرحوم صغیر اصفهانی))




نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 3:0 عصر روز چهارشنبه 88 آبان 6

شـب قـــدر اسـت بــیــا قــدر بـدانـیـم کـمـی                   خــانــه دل ز گـنـاهـان بـتـکـانــیـم کـمی

شـعـلـه افـتـاده بـه مـلـک دلـم از فـرط گـنـاه                   دوست را از دل این شعله بخوانیم کمی

روح را صــیـــقـل آیـیـنـه دهـیـم از دل و جــان                   آه را تــا مــلـکـوتـش بــرســانـیـم کـمی

عهد بستیم و شکستیم بسی کاش!که ما                    بــر سـر عــهــد وفـادار بــمــانـیـم کـمی

پوشـه از بـار گـنـاهـان شده پــر حـجـم بـیـا                   رمضان است به آتـش بـکــشـانـیم کمی

نــگـــذاریــم زبـــانــه بــکــشــد دوزخــمـــان                    بنشینیم و بـه اشکـش بـنـشانیـم کمی

بـــنــشـانــیــم نــهـالـی بــه امــیـد ثـمــری                     چشمه از چشم به پایش بدوانیم کمی

و ارادت بــنــمـایــیــم و بــگویــیــم " الغوث "                   نــالــه را تــا بــه فــلــک بــاز رســــانــیـم



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 8:0 عصر روز پنج شنبه 88 شهریور 19


دست کریمش، سفره احسانش، کوه حلم و وقارش،عطای فراگیر و بخشش کریمانه اش همه و همه جلوه ای از ((خلق محمدی)) بود که در ((سیمای حسنی)) متجلی شد .

سلام بر مجتبای آْل محمد (ص) فرزند برومند علی و زهرا(س)که گوهر دریای فضیلت بود .
سلام بر آن آیینه حسن ازلی که تولد فرخنده اش در آستانه ((شبهای قدر))برکتی مضاعف بر سفره سحر و افطار روزه داران است .

نه تنها در چهره که در خلق و خوی هم آینه بود و در کالبد این آیینه شمیمی از بوی مادرش زهرا اطهر به مشام می رسید .سلام بر آن حجت حق و مشعل هدایت الهی امام و اسوه ای که بوی بهشت در سخن و سکوتش پیچیده بود و صلح او زمینه ساز قیام عاشورا گشت و قهرمانی میدان ((صبر و پایداری)) به نام او سکه خورد .

امام مظلومی که حتی شرایط برای شهادتی خونین و تحول آفرین و رسواساز برایش فراهم نبود . برای مصلحت اسلام و مسلمین جام تلخ صلح را سرکشید و در این راه زخم زبانهای بسیاری شنید .
سلام بر بقیع غریبش که که روایت مظلومیت شیعه و اهل بیت است .

                           Download   ویژه ولادت امام حسن مجتبی (ع) :


          سیب سرخی                سـلام ای در صـبـوری بـی قـریـنـه             دانلود
          سیب سرخی                 گل بریـزیـد کـه نـگـارم آمـدنی شد            
دانلود
          محمد رضا طاهری           زسبوی عشق تو مستم گل زهرا            
دانلود 
          محمد رضا طاهری           اختری تابان زبرج بوتراب اورده ای             دانلود 



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 12:36 صبح روز شنبه 88 شهریور 14

یا رب العرش العظیم
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد

به میهمانی خدا می رویم.
قلبهایمان را بهترازقبل لباس تقوا بپوشانیم و بهترین خصلت خود را بعنوان سوغاتی در حریری بپیچیم و پیش خدا هدیه بریم و وقتی به خانه اش رسیدیم شباهنگام روبرویش بنشینیم و فقط نگاهش کنیم او خود از نگاهمان خواهد خواند.

مولای یا مولای...

درد فراق سخت است و ما نا شکیب.
در این ماه ما را درس شکیبایی بیاموز.
درس شکر گذاری آموز.

درس بندگی بیاموز و چون آخر ماه شد، بقچه ای از رحمت و برکتت را آذوقه راهمان کن آنچنان کهسال آینده هم با تاج بندگی میهمان تو شویم.

الهی و ربی من لی غیرک، یا حی قبل کل حی، یا حی بعد کل حی ....

ای بزرگ پادشاه هستی ...

ای خالق آسمانها و زمین و هر آنچه بین آنهاست و هر چه در زیر زمین است ...

ای که به تدبیر تو ابرها به هر جا که تو خواهی گسیل داده می شوند ....

ای که اگر کل درختهای دنیا قلم شوند و اگر همه دریاها مرکب شوند کلمات تو را نمی توانند بنویسند ...

ای که اگر جلال و شکوه تو بر کوهها تجلی یابد همانا از عظمت تو خاکستر شوند ....

ای که برگی نیفتد مگر به خواست تو ....

ای که بر گرد تخت تو فرشتگان به تسبیح مشغولند ....

ای خالق شب و روز ....

ای که شب بندگان را می میرانی و هر که را خواهی روحش را به آسمانها بر می گیری و هر که را خواهی روحش را به بدنش بر می گردانی ....

ای خالق آدم و نوح و ابراهیم ...

ای خالق موسی و عیسی ...

ای خالق احمد ....

ای دارنده اسماء نیکو ...

و ای رب العرش العظیم ...

لحظه ای مرا به لفظ «بنده» صدا کن تا از شوق بمیرم.

التماس دعا



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 10:6 عصر روز شنبه 88 مرداد 31

 

دیر هنگامی بود که قبیله قبله چشم در راه آمدنت بودند. چرا که پیامبر عشق نوید آمدنت را داده بود.
و تو سرانجام آمدی . آمدنی که نوید بخش حیات و زندگی دوباره بشریت بود .

اما ای کاش آمدنت آزادی بشر را از غل و زنجیرهای نفسانی در پی داشت .
بشریتی که خود زندگی مرگ آگین را بر سعادت و نیک عاقبتی خویش ترجیح داد .

اما امروز نوید آمدن و بازگشت دوباره ات را می دهم ......................

خبــر آمــد خـبــری در راه اســت خــرم آنکـس کـه ازآن آگــاه اســت

شـــایــد ایــن جـمعـه بیاید شاید... پــرده ازچــهـره گـشـایـد شـایـد...

 این بارآمدنت با تمام آمدنها تفاوت دارد.

تو از راه می رسی، درست هنگامی که دنیا، دستش را به سوی آمدن تو دراز کرده باشد .

تو از راه می رسی، درست هنگامی که دود ستم ها، جهان را سیه چرده و چرکین کرده باشد .

توازراه می رسی، درست هنگامی که قبیله ی قبله، قلب های خویش را بر کف دست نهاده و پیش کش راه تو نمایند .

تو ازراه می رسی، درست هنگامی که هلهله ی همه ی مشتاقان و فریاد همه ی مستضعفان، نوید آمدنت را فریاد کنند .

تو ازراه می رسی، درست هنگامی که گنداب فساد و ستم و تبعیض و ناروایی، چهار سوی عالم را فرا گرفته باشد و همه ی دل ها و دیده ها، مشتاقانه تو را بطلبند !

آری اینبار آمدنت دیگر نوید بخش نیست .آمدنت إعطاءِ تمام آنی است که به آن نوید داده شده بودیم و امروز امید آمدنت را دارم که چه زیبا آمدنی است .
 

سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم      چون زلف توسرگرم پریشانی خویشم

در بزم وصـال تـو نگویم ز کم و بیش            چون آینـه خوکرده به حیرانی خویشم

لب بـاز نـکـردم به خـروشی و فـغـانی           مـن محـرم راز دل طـوفـانی خویــشم

یک چند پشیمان شدم ازرندی ومستی     عمریست پشیمان زپشـیمانی خویشم

از شوق شکرخـند لبش جان نـسپردم         شرمنـده جانان زگران جانـی خویـشم

بشکسته‌ترازخویش ندیدم به همه عمر       افسرده دل ازخویشم و زندانی خویشم

هـر چـنـد امـیـن، بـسـته دنـیا نیـم امّا        دلــبـسـتـه یـاران خــراسـانـی خـویـشم

(سروده رهبر معظم انقلاب )

پیوند به :
1.مهدی (عج) از دیدگاه واقعی اهل سنت (2)
2.پیامکهای ویژه ایام ولادت امام زمان(عج)
3.تم موبایل سونی اریکسون ویژه ایام ولادت امام زمان (عج)
4.مهدی (عج) ازدیدگاه واقعی اهل سنت



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 9:0 عصر روز پنج شنبه 88 مرداد 15

به سختی سر مبارکش را به سوی فاطمه چرخاند و با اشاره چشم او را نزد خود فرا خواند.

با آستین محبت سیلاب اشک را از گوشه چشمان فاطمه سترد.

آنگاه فرمود:

- نور چشم پدر! پاره جگرم!

این همه بی قراری برای چیست؟

این گریه ها عاقبت تو را خواهد کشت.

بیش از این بر جگر سوخته پدر آتش نزن!

آیا برای چیزی گریه می کنی که از آن گریزی نیست؟

فاطمه اما در میان گریه و بغض پاسخ داد:

-پدر!چگونه چیزی را از من می خواهی که از داشتن آن ناتوانم؟!

من چگونه می توانم باری را بر دوش کشم که کوهها از برداشتن آن ناتوانند؟!

نه پدر! این را از من مخواه!

سخن که به اینجا رسید پیامبر پرده از رازی گشود که چون مرهمی تسلی بخش، دریای متلاطم جان فاطمه را به ساحل آرامش برد.

پس از آن، نگاه حاضران بود که با تعجب به هم گره می خورد.

خدایا! پیامبر مگر چه گفت که این چنین فاطمه را آرام کرد.

او مهر از سر کدام راز برگرفت که چون آبی خنک بر کویر سوزان دل فاطمه بارید؟

آری! آنچه آن روز از گلوی پیامبر بر گوش فاطمه تراوید وعده دیداری دوباره بود.

گفته بود تو زودتر از دیگران به آغوش پدر باز خواهی گشت...

... روزها از پی هم می گذشتند و فاطمه همچنان وعده پدر را انتظار می کشید.

اما بالاخره آن روز هولناک رفته رفته از راه رسید...

او اگر لب فرو می بست و به اشاره و ایمایی فلب دختر را آرام نمی ساخت بیم آن بود که مرغ روح از سینه زهرا به آسمان پر کشد.

...امروزهفتاد و پنج روز است که از آن ماجرای وفات پدر می گذرد.

بانو از صبح فرموده بود تا ندیمه اش، اسماء بنت عمیس، بسترش را بر وسط  اتاق بگستراند.

فرزندانش را یکایک بوسید و برای آخرین بار موهایشان را خود آراست.

افسوس که چه زود گمان بچه ها که می پنداشتند مادر بهبود یافته است فرو ریخت.

از همه دلخراشتر لحظه وداع فاطمه با علی بود.

خدایا، علی با فقدان فاطمه چگونه سر کند؟

این همه بارمصیبت و رنج را کجا برد؟

سنگینی بار این فراق شانه های کوه علی را فرو خواهد شکست.

اما مگر کسی را یارای آن است که در برابر مشیت  الهی بایستد! او قضای خویش را پیش خواهد برد.

دم دمای غروب بود که فرشته مرگ، درب خانه علی را کوبید.

و ازاین پس علی بود و تنهایی!

شب بود و یک سینه فریاد مولا بر حلقوم چاه!

منبع : سایت تبیان



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 10:43 صبح روز جمعه 88 اردیبهشت 18

عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده قربانى مى کند تا سبکبال شود. صدای پای عید می آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است.

عید قربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد
ادامه مطلب...


نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 9:0 عصر روز سه شنبه 87 آذر 19

این‌ نوگل‌ باغ‌ ولایت‌ و عصمت‌ گرچه‌ کوتاه‌ عمر بود ولى‌ رنگ‌ و بویش‌ مشام‌جانها را بهره‌مند ساخت‌ . آثار فکرى‌ و روایاتى‌ که‌ از آن‌ حضرت‌ نقل‌ شده‌ و مسائلى‌ را که‌ آن‌ امام‌ پاسخ‌ گفته‌ و کلماتى‌ که‌ از آن‌ حضرت‌ بر جاى‌ مانده‌ ، تا ابد زینت‌بخش‌ صفحات‌ تاریخ‌ اسلام‌ است‌ . دوران‌ عمر آن‌ امام‌ بزرگوار 25 سال‌ و دوره‌ امامتش‌ 17 سال‌ بوده‌ است‌ . معتصم‌ عباسى‌ از حضرت‌ جواد دعوت‌ کرد که‌ از مدینه‌ به‌ بغداد بیاید . امام‌ جواد در ماه‌ محرم‌ سال‌ 220 هجرى‌ به‌ بغداد وارد شد . معتصم‌ که‌ عموى‌ ام‌ الفضل‌ زوجه‌ حضرت‌ جواد بود ، با جعفر پسر مأمون‌ و ام‌ الفضل‌ بر قتل‌ آن‌ حضرت‌ همداستان‌ شدند .
علت‌ این‌ امر این اندیشه‌ شوم‌ بود که‌ مبادا خلافت‌ از بنى‌ عباس‌ به‌ علویان‌ منتقل‌ شود . از این‌ جهت‌ ، درصدد تحریک‌ ام‌ الفضل‌ برآمدند و به‌ وى‌ گفتند تو دختر و برادرزاده‌ خلیفه‌ هستى‌ ، و احترامت‌ از هر جهت‌ لازم‌ است‌ و شوهر تو محمد بن‌ على‌ الجواد ، مادر على‌ هادى‌ فرزند خود را بر تو رجحان‌ مى‌نهد . این‌ دو تن‌ آن‌ قدر وسوسه‌ کردند تا ام‌ الفضل‌ - چنان‌ که‌ روش‌ زنان‌ نازاست‌ - تحت‌ تأثیر حسادت‌ قرار گرفت‌ و در باطن‌ از شوهر بزرگوار جوانش‌ آزرده‌ خاطر شد و به‌ تحریک‌ و تلقین‌ معتصم‌ و جعفر برادرش‌ ، تسلیم‌ گردید . آنگاه‌ این‌ دو فرد جنایتکار سمى‌ کشنده‌ در انگور وارد کردند و به‌ خانه‌ امام‌ فرستاده‌ تا سیاه‌روى‌ دو جهان‌ ، ام‌ الفضل‌ ، آنها را به‌ شوهرش‌ بخوراند . ام‌ الفضل‌ طبق‌ انگور را در برابر امام‌ جواد (ع‌) گذاشت‌ ، و از انگورها تعریف‌ و توصیف‌ کرد و حضرت‌ جواد (ع‌) را به‌ خوردن‌ انگور وادار و در این‌ امر اصرار کرد . امام‌ جواد (ع‌) مقدارى‌ از آن‌ انگور را تناول‌ فرمود . چیزى‌ نگذشت‌ آثار سم‌ را در وجود خود احساس‌ فرمود و درد و رنج‌ شدیدى‌ بر آن‌ حضرت‌ عارض‌ گشت‌ . ام‌ الفضل‌ سیه‌کار با دیدن‌ آن‌ حالت‌ دردناک‌ در شوهر جوان‌ ، پشیمان‌ و گریان‌ شد ، اما پشیمانى‌ سودى‌ نداشت‌ . حضرت‌ جواد (ع‌) فرمود : چرا گریه‌ مى‌کنى‌ ؟ اکنون‌ که‌ مرا کشتى‌ گریه‌ تو سودى‌ ندارد . بدان‌ که‌ خداوند متعال‌ در این‌ چند روزه‌ دنیا تو را به‌ دردى‌ مبتلا کند و به‌ روزگارى‌ بیفتى‌ که‌ نتوانى‌ از آن‌ نجات‌ بیابى‌ . در مورد مسموم‌ کردن‌ حضرت‌ جواد (ع‌) قولهاى‌ دیگرى‌ هم‌ نقل‌ شده‌ است‌ .

پیوند به :
1.امامت در کودکی
2.چهل حدیث گهربار از امام جواد(ع)
3.ماجرایی شکفت انگیز از قدرت علمی امام جواد (ع)
4.تم موبایل سونی اریکسون ویژه شهادت امام جواد (ع)



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 9:36 عصر روز جمعه 87 آذر 8

پس شهادت امام رضا (ع) شیعیان آن حضرت در امامت پس از ایشان دچار شک و اختلاف شدند وگروهی با این سوال مواجه شدند که چگونه امامت به کودکی با این سن وسال می تواند واگذارشده باشد؟!اما در مقابل مومنین و شیعیانی که از یقین بیشتری برخوردار بودند با دلایل محکم امامت ایشان را به سایرین اثبات کردند.اما خلاصه ای از دلایل اثبات امامت امام جواد (ع) :

1.نص وروایت بر امامت ایشان :
وقتى ابوجعفر به دنیا آمد، امام رضا علیه السلام به یارانش فرمود: «در این شب براى من فرزندى شبیه موسى بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، [و شبیه عیسى بن مریم] مادرش مقدس است و پاک و پاکیزه خلق شد. به جان پدر و مادرم شهیدى مىشود که اهل آسمان بر او مىگریند. از روى خشم کشته مىشود و خدا بر قاتل او خشم مى گیرد؛ پس [قاتل او] نمىماند مگر اندکى تا این که خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوى او مى فرستد.»
به همراه روایات متعددی که از جانب ائمه و پیامبر اکرم پیرامون امامت ایشان رسیده.

2.قدرت و توان پاسخگویی به سوالات شیعیان و مسلمین :
یکی از راههایی که شیعیان می توانستند با آن بر امامت ائمه اطهار یقین کنند قدرت بر پاسخگویی به شبهات توسط ائمه اطهار بود .لذا شیعیان و حتی درباریان جلسات پرسش و پاسخ متعددی تشکیل می دادند تا به مقام امامت امام یقین حاصل کنند. من جمله :
به عنوان نمونه هنگامی که مأمون مورد سرزنش عباسیان در مورد امام جواد علیه السلام واقع گشت، تصمیم بر آن شد تا آن حضرت را در مجلسی مورد آزمایش قرار دهند و دانشمندی خبره را مأمور نمایند تا میزان علم امام را بیازماید. برای این امر، یحیی بن اکثم که در آن زمان در قاضی القضات بود، انتخاب شد. هنگامی که بزرگان در آن مجلس حضور یافتند، مأمون امام را نیز در آن جلسه حاضر نمود. در این هنگام یحیی شروع به سؤال کرد و یکی از مسایل فقهی حج را مطرح نمود و نظر امام را جویا شد. آن بزرگوار در جواب ابتدا شرایط متفاوتی را که این مسأله در آن شرایط می تواند واقع گردد، مطرح نمودند و از یحیی بن اکثم خواستند که تعیین نماید مسأله در کدام شرایط به وقوع پیوسته است. یحیی که هرگز انتظار این امر و سؤال امام را نداشت از یکسو از میزان تسلط امام بر دقایق فقهی شگفت زده گشته بود و از سوی دیگر در تعیین شرایط وقوع حکم درمانده بود؛ چرا که هرگز پیش از این بدانها نیندیشیده بود.
در این هنگام بود که بزرگان حاضر در مجلس در برابر عظمت علمی امام جواد علیه السلام، شگفت زده شده و نه تنها به مقام علمی آن بزرگوار آگاه گشتند بلکه میزان تسلط خارق العاده امام را نیز ستودند. هنگامی که کار بدین جا منتهی گشت، مأمون از امام تقاضا نمود تا خود حکم را در شرایط گوناکون وقوعش بیان دارند و امام علیه السلام نیز حکم هر کدام از حالات مختلف را به تفصیل بیان فرمودند.
هم چنین :
عده اى از بزرگان شیعه در بغداد گرد آمدند و در سوگ امام رضا(ع) به گریه و زارى پرداختند. یونس به آنان گفت: از گریه دست بردارید. براى امر امامت چارهاى بیندیشید و ببینید تا این کودک - امام جواد(ع)- بزرگ شود، چه کسى عهدهدار امامت شیعه گردد و ما مسایل خود را از چه کسى بپرسیم. در این هنگام، ریان بن صلت گفت: معلوم شد تو در عقیدهات در مورد امامت استوار نیستى؛ زیرا اگر امر امامت از جانب خدا باشد، فرقى بین طفل یک روزه و پیرمرد صدساله نیست. سپس حدود هشتاد نفر از بزرگان شیعه براى انجام مراسم حج و دیدار با امام جواد(ع) عازم مدینه شدند. آنها هنگام ورود به مدینه به خانه امام صادق(ع) که در آن هنگام خالى از سکنه بود. رفتند. بعد از مدتى عموى امام جواد(ع) (عبدالله بن موسى) وارد شد و در صدر مجلس نشست. شخصى بلند شد و گفت: عبدالله پسر رسول خدا است و هر کس پرسشى دارد، از او بپرسد. او مىخواست زمینه جانشینى عبدالله بن موسى را به جاى امام رضا(ع) فراهم سازد. چند نفر از حاضران مسایلى را پرسیدند، ولى عبدالله پاسخ هاى نادرست داد. شیعیان غمگین و ناراحت شدند و تصمیم گرفتند. مدینه را ترک کنند. در این هنگام، امام جواد(ع) وارد شد، به پرسش هاى شیعیان پاسخ هاى درست و قانع کننده داد.

3.معجزات و کرامات به اذن خداوند متعال از نشانه‌های اثبات امامت ائمه معصومین علیهم السلام است. به عنوان نمونه :
شفای چشم
محمد بن میمون می‌گوید: به همراه امام رضا علیه السلام در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می‌خواهم به مدینه بروم، نامه‌ای برای فرزندتان بنویسید تا با خود ببرم. امام علیه السلام تبسمی کرد و نامه‌ای نوشت. به مدینه رفتم در حالیکه چشم هایم به دردی مبتلا بود. به درب خانه امام رفتم، نامه را تحویل دادم. غلام امام گفت: نامه را بگشا و در پیش روی امام قرار ده. این کار را کردم، آنگاه حضرت جواد علیه السلام فرمود:«‌ای محمد وضعیت چشمت چگونه است؟»
عرض کردم یا بن رسول الله، همان گونه که مشاهده می‌فرمایید بیمار است و نورش رفته است. حضرت دستش را دراز کرد، بر چشمم کشید، بینایی‌ام چون سالم ترین زمانش گشت. دستهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم که بینایی‌ام را بازیافته بودم و این در زمانی بود که حضرت کودکی بیش نبود.
آزادی از زندان
اباصلت می‌گوید: پس از دفن حضرت رضا علیه السلام، به دستور مأمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از سختی زندان به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد علیهم السلام متوسل شدم.
هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت جواد علیه السلام؛ نجات بخش گرفتاران عالم وارد زندان شد و فرمود:«‌ای اباصلت برخیز، دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره می‌کردند، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم. سپس فرمود: برو در امان خدا که هرگز نه دست مأمون به تو می‌رسد و نه دست تو به مأمون»

4.دلایل جواز اعطای مقام امامت به ائمه در خردسالی :
در میان امامان، سه بزرگوارند که در سن کودکی به امامت رسیده اند:
اول: امام جواد علیه السلام هستند که در سن 8 یا 9 سالگی، بعد از شهادت پدر بزرگوارشان به امامت رسیدند.
دوم: حضرت امام هادی علیه السلام امام دهم بودند که در سن 6 یا 8 سالگی متصدی امر امامت شدند.
سوم: حضرت حجة بن الحسن (عج ) می باشند که در سن 5 سالگی حامل منصب امامت گردیدند.
ما که پیرو مکتب قرآن هستیم این مطلب هیچ استبعادی برایمان ندارد (هرگز دور از ذهن نیست).
در قرآن کریم می خوانیم که حضرت عیسی علیه السلام طفل نوزادی بوده که به نبوت رسیده است:
«قال انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا » (مریم/30
وقتی که خداوند به طفل نوزادی شایستگی مقام نبوت داده باشد چه استبعادی دارد که به کودک 5 و 8 و 9 ساله هم شایستگی مقام امامت داده باشد؟
علی بن اسباط می‌گوید در آن زمان که امام جواد سن کمی داشت روزی به طرف من می‌آمد و من به قامت و قیافه او نگریستم تا وقتی به شهر خود رفتم بتوانم شکل و شمایل آن حضرت را برای دوستانم توصیف کنم.
در این فکر بودم که آن حضرت نشست و فرمود:(( حجت خدا در امامت مانند حجت او در نبوت است، خدا در قرآن،
آیه 12 سوره مریم می‌فرماید
: «و اتیناه الحکم صبیا؛ و فرمان نبوت را در کودکی به او (یحیی) دادیم»
و در آیه 22 سوره یوسف می‌فرماید:«و لما بلغ اشده اتیناه حکما و علما؛ و هنگامی که یوسف به مرحله بلوغ و قوت رسید، ما حکم و علم به او دادیم»
و در آیه 15 سوره احقاف می‌فرماید: «و لما بلغ اشده و بلغ اربعین سنه؛ و هنگامی که به مرحله بلوغ و قوت رسید و به هنگامی که به چهل سالگی رسد»
بنابر این طبق قرآن هم، امکان دارد که حکمت و علم و دانش در کودکی به امام داده شود چنانکه رواست حکمت در چهل سالگی به او داده شود.))



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 9:10 عصر روز جمعه 87 آذر 8

989321gyey13hzit.gif
...
16.gifبنام آنکه فکرم به منتهای جمال و کمالش نمی رسد 16.gif

نسیم وصل می وزد و صدای آشنا ، دلدادگان را به سوی خود میخواند:
«مبادا از کاروان عقب بمانید»
کاروان طی مسیر می کند و جاماندگان از قافله ، عده ایی می رسند و عده ای هنوز میدوند. هرکس ذکری برلب دارد و ستمداد می طلبد. ناگاه نوایی گوش ِدل را نوازش میدهد:
«
هان! ای بیچارگان! اگر مدد می خواهید ، ترنم زیبای ((یا رضا مدد)) را زمزمه کنید»
در این میان ، فرشتگان را می بینم که فوج فوج از پی قنداق «معدن جود و سخا» روان هستند. و ملکوتیان «تبارک الله»گویان برگردش می چرخند. 

489936waplsb8efn.gifالسلام علیک یا علی بن موسی الرضا 489936waplsb8efn.gif
...
بر روی رضا شمس امامت صلوات

بر شافع ما روز قیامت صلوات

در شام ولادتش که شادند همه

بفرست بر این روح کرامت صلوات
743532d7zvrepqh0.gifallah.gif743532d7zvrepqh0.gif
میلاد امام آسمانی ، پیشوای مهربانی ، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) فرخنده باد.

پیوند به :
1.نغمه های و کلیپ های ویژه امام رضا (ع)
2.آیـیـنـه ایــزد نـمـا (شعر)...
3.قالب زیبای امام رضا (ع) (پارسی بلاگ و پرشین بلاگ)
4.تم موبایل سونی اریکسون ویژه ولادت امام رضا (ع)



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 12:9 صبح روز یکشنبه 87 آبان 19

<      1   2   3   4      >