و تو هنوز در چهلمین روز داغ حسین بیتابی که آهنگ رحلت پیامبرت داغی عظیم تر در دل و جانت می افکند ...
و غم تنهاترین سردار؛ حسن بن علی روحت را تا اوج بی طاقتی پرواز می دهد....
اما یاد صبری عظیم و شکوه سکوتی پر از فریاد، توان ماندنت می بخشد ...
تو خوب می دانی که عرصه امروز، شور حسینی می خواهد و صبر حسنی...
تو بهارت را با یاد رسول آنگونه آغاز می کنی که هنوز از داغ بی حرمتی غربیان بی فرهنگ می سوزی...
و چگونه است که رسول تو را به خشونت نسبت می دهند در حالیکه او برگزیده خداوند رحیم است
و هنوز رحمت و مهربانی اش در برابر دشمنان شرمسار فراموش نشده است...
و مگر نه اینست که خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد (ص)، بعثت، مهاجرت،
و اصحابش را چنین توصیف نمود:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...»
محمد(ص) فرستاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.
پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را می طلبند.
نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.
این، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... .
وچگونه است که محمد را به دنیا و لذایذ آن نسبت می دهند در حالیکه دنیا و جاذبه هایش در برابر محمد توان سر برآوردن ندارد....
و مگر نه اینست که محمد(ص) خود در باره دنیا می فرمود:
دنیا مانند اندامی است که سرِ آن خود بزرگ بینی، چشمش حرص، گوشش ولع، زبانش خود نمایی، دستش شهوت، پایش خودبینی،
قلبش غفلت و بی خبری، بودنش نیستی، و ثمره اش زوال است. (مصباح الشریعه باب 32 فی صفت الدنیا)
.... پس چگونه اینچنین می گوید و آنچنان که شما می پندارید عمل می نماید!
و گویا این نشخوارکنندگان آزادی بیان، فراموش کرده اند روزگاری را که برای جشن و شادی شان انسان هایی را،
در برابر شیران درنده رها می کردندو از تماشای تکه تکه شدنشان در اوج لذت و هیجان به پایکوبی می پرداختند و
گویا امروزه خود را نیز نمی بینند ، که چه جان های بی گناهی در زیر شکنجه های عاملانشان گرفته می شود
و چه زنانی در اثر رفتارهای وحشیانه شان کودکانی ناپاک به دنیا می آورند ...
و گویا نه چشم دارند و نه گوش که اعتراض های هر روزه روشندلان دنیا را بشنوند که از رفتارهای هم کیشانشان به ستوه آمده اند ...
و بسی شگفتی که به خود اجازه می دهند تا رفتارهای خود را به پیامبر اسلام نسبت دهند...
و اینگونه است که «تو» ... «ما» می شوی تا به همه آنان که می خواهند مسلمانان را در فراسوی امانیسم،
به ورطه فراموشی و اختلاف کشانند ثابت کنی که دسیسه های شما، اگر نه ما را پیوند ندهد عشقی برادرانه در ما می آفریند
تا دیگر نه جدایی معنا دهد و نه پیوند؛
که ما از آغاز یکی بودیم و خواهیم بود و جهانی را با خویش همراه خواهیم کرد تا آنجا که با همه تلاش ها برای وارونه جلوه دادن اسلام،
باز هم هر روز و روز بر آمار مسلمانان افزوده خواهد شد...
سایت تبیان .زینب فرخ.