�ی��� ����ی�� ���ی� ��� این جمعه هم نمی آیی‏....؟؟ - عطش عشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



این جمعه هم نمی آیی‏....؟؟ - عطش عشق






درباره نویسنده
این جمعه هم نمی آیی‏....؟؟ - عطش عشق
سید حامد حکیمی پور
بسم رب المهدی.به نام آنکه سینه مان آکنده از عشق اوست و دیدگانمان در فراق او خون می گرید. در این وبلاگ سعی شده ضمن بیان عقاید شیعیان اثنی عشری و بدور از محیط خشک و بی روح کلامی،مجموعه ای از محبوبترینهای مذهبی خوانندگان عزیز جمع آوری شود.باشد که تحفه ای گردد به درگاه آنکه چشمانمان به راهش دوخته.
آیدی نویسنده
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
مناسبتهای اسلامی[36] . موعود[23] . غدیر ، ولایت ، امامت[19] . موبایل اسلامی[11] . قالب های مذهبی[9] . ملکوتیان[9] . حماسه حسینی[7] . عبرتهای زمان[7] . گالری اسلامی[5] . لوگوهای حمایتی .
آرشیو وبلاگ
لاگهای سال 1385
لاگهای سال 1386
لاگهای سال 1387
لاگهای سال 1388
لاگهای سال 1389


لینکهای روزانه
نرم افزار اسلامی موبایل [11]
صغیر اصفهانی [245]
پـــارس تــــولـــز [117]
تالار گفتمان برسا [106]
موسسه حضرت ولی عصر (عج) [166]
[آرشیو(5)]


لینک دوستان
غـایــب
کلوب من
لیله القدر
اسوه زمان
سجاده من
حیات طیبه
قرار شبانه
رخ اندیشه
بیقرار ظهور
مهسا آنلاین
دفتر خاطرات
دلتنگی عزیز
عروج روحانی
حضرت عشق
خدای مهربون
پرچمدار هدایت
تنهاترین سردار
غریب ترین مداح
عبد الرضا هلالی
حمید رضا علیمی
یا اباصالح ادرکنی
نسیمی از بهشت
چیز هایی که نگفتم
حزب اللهی مدرنیته
یا لثارات الحسین (ع)
طلاب حوزه علمیه قم
اللهم عجل لولیک الفرج
سیدجواد ذاکر حمید علیمی
وجود با وجود
پیاده تا عرش
بچه دانشجو !
یوسف زهراء
یا علی مدد
مستبصر
سوز عشق
همکلاس
عمومی
در سایه سار معرفت
وبلاگ اس ام اس
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
مسیح اندیمشک
هـــــــو یا عـــلــــی
زندگی
موتور سنگین
شیرین الحکایات
رنـــگــارنــگ
..:: نـو ر و ز::..
دکتر رحیم پور ازغدی
با خاطرات تبیانیون
شهید جاودانی (کمیل)
انتظار
وبلاگ جامع دفاع مقدس
مشهد وبلاگ
اندیشه اسلامی
مذهب عشق
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
این جمعه هم نمی آیی‏....؟؟ - عطش عشق


لوگوی دوستان
















آمار بازدید

کل بازدیدها : 284754

بازدیدهای امروز : 19

بازدیدهای دیروز : 33

 RSS 

   

هر جمعه به جاده آبی نگاه می کنم و در انتظار قاصدکی می نشینم که قرار است

 خبر گامهای تو را برای من بیاورد، گامهای استوار و دستهای سبزت را.

 اگر بیایی، چشمهایم را سنگفرش راهت خواهم کرد. تو می آیی و در هر قدم،

شاخه ای از عاطفه خواهی کاشت و قاصدکی را آزاد خواهی کرد.

 تو می آیی و روی هر درخت پر شکوه لانه ای از امید برای کبوتران غریب خواهی ساخت.

 صدای تو، بغض فضا را می شکافد. فضای مه آلودی که قلب چکاوکها را

 از هر شاخه درختش آویزان کرده اند. تو با دستهایت بر قلبهای شقایق ها

رنگ سبز امید خواهی زد و با رنگ پر معنای دریا خواهی نوشت:" به نام خدای امیدها"!

تو می آیی در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است. تو دل سرد یکایک ما را

 با نواهای گرمت آفتابی می کنی و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد.

 دست نوازش بر سر میخک هایی خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است.

 تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد.

تو می آیی و با آمدنت خون طراوت و زندگی در رگهای صبح جریان پیدا خواهد کرد....

 تو می آیی ای پسر فاطمه ، یوسف زهرا یا مهدی. به امید آن روز!



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 1:0 صبح روز سه شنبه 85 اسفند 15