�ی��� ����ی�� ���ی� ��� حماسه حسینی - عطش عشق
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



حماسه حسینی - عطش عشق






درباره نویسنده
حماسه حسینی - عطش عشق
سید حامد حکیمی پور
بسم رب المهدی.به نام آنکه سینه مان آکنده از عشق اوست و دیدگانمان در فراق او خون می گرید. در این وبلاگ سعی شده ضمن بیان عقاید شیعیان اثنی عشری و بدور از محیط خشک و بی روح کلامی،مجموعه ای از محبوبترینهای مذهبی خوانندگان عزیز جمع آوری شود.باشد که تحفه ای گردد به درگاه آنکه چشمانمان به راهش دوخته.
آیدی نویسنده
تماس با نویسنده

موضوعات مطالب
مناسبتهای اسلامی[36] . موعود[23] . غدیر ، ولایت ، امامت[19] . موبایل اسلامی[11] . قالب های مذهبی[9] . ملکوتیان[9] . حماسه حسینی[7] . عبرتهای زمان[7] . گالری اسلامی[5] . لوگوهای حمایتی .
آرشیو وبلاگ
لاگهای سال 1385
لاگهای سال 1386
لاگهای سال 1387
لاگهای سال 1388
لاگهای سال 1389


لینکهای روزانه
نرم افزار اسلامی موبایل [11]
صغیر اصفهانی [245]
پـــارس تــــولـــز [117]
تالار گفتمان برسا [106]
موسسه حضرت ولی عصر (عج) [166]
[آرشیو(5)]


لینک دوستان
غـایــب
کلوب من
لیله القدر
اسوه زمان
سجاده من
حیات طیبه
قرار شبانه
رخ اندیشه
بیقرار ظهور
مهسا آنلاین
دفتر خاطرات
دلتنگی عزیز
عروج روحانی
حضرت عشق
خدای مهربون
پرچمدار هدایت
تنهاترین سردار
غریب ترین مداح
عبد الرضا هلالی
حمید رضا علیمی
یا اباصالح ادرکنی
نسیمی از بهشت
چیز هایی که نگفتم
حزب اللهی مدرنیته
یا لثارات الحسین (ع)
طلاب حوزه علمیه قم
اللهم عجل لولیک الفرج
سیدجواد ذاکر حمید علیمی
وجود با وجود
پیاده تا عرش
بچه دانشجو !
یوسف زهراء
یا علی مدد
مستبصر
سوز عشق
همکلاس
عمومی
در سایه سار معرفت
وبلاگ اس ام اس
خلوت تنهایی
اس ام اس عاشقانه
مسیح اندیمشک
هـــــــو یا عـــلــــی
زندگی
موتور سنگین
شیرین الحکایات
رنـــگــارنــگ
..:: نـو ر و ز::..
دکتر رحیم پور ازغدی
با خاطرات تبیانیون
شهید جاودانی (کمیل)
انتظار
وبلاگ جامع دفاع مقدس
مشهد وبلاگ
اندیشه اسلامی
مذهب عشق
عطش عشق
وبلاگ قالب
قالب سازمذهبی

عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
حماسه حسینی - عطش عشق


لوگوی دوستان
















آمار بازدید

کل بازدیدها : 287936

بازدیدهای امروز : 0

بازدیدهای دیروز : 16

 RSS 

   

(( "اباعبدالله(ع) " نهضتی فوق العاده با عظمت ومقدس کرده است .

همه شرایط تقدس یک نهضت ، در نهضت اباعبدالله هست که نظیرش در دنیا وجود ندارد .....

نخستین شرط یک نهضت مقدس این است که : منظور و هدف آن فردی نباشد ، بلکه کلی ونوعی و انسانی باشد.....

شرط دوم این است که آن قیام با یک بینش و درک و بصیرت قوی توأم باشد .....

و شرط سوم این که تک باشد . فرد باشد. برقی باشد که در یک ظلمت کامل بدرخشد.

ندایی باشد در میان سکوتها ،حرکتی باشد در میان سکون های مطلق ، یعنی در یک شرایطی که خفقان به طور کامل حکم فرماست))                   
                                             ((  شهید مطهری  ))

 

اگر چه به خاطرعظمت واقعه کربلا در روزعاشورا تمام عزاداریها در روز دهم محرم به پایان میرسه ،
ولی اصل مصیبت اهل البیت بعد از عاشورا و اسارت زنان و کودکان و آوارگی فرزندان امام واقع شد.
لذا به شما دوستان عزیز توصیه میکنم تا برای تسلای قلب داغدار امام عصر (عج) تا روز چهلم امام حسین (ع)،عزادار بمونید وبا ناله غمگین زینب " حسین بگید و حرمت گریه های رقیه بنت الحسین در کنج خرابه رو نگه دارید.

این هم چند تا دانلود برای دوستان اهل البیت (ع) . از من می شنوید همشو دانلود کنید ......

دانلود مداحی از حمید رضا علیمی

1. ای که در باغ ولا منصب سقا داری 

2. هر چه داریم همه از کرم عباس است 

3. یاس بستان مرتضی عباس

4. ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی

5. ترسم که ای لیلای من، ای گلعذارم

6. یا حسین غریب مادر تویی ارباب دل من

دانلود مداحی از زنده یاد سید جواد ذاکر

1.عباسم و نام آورم....

2.اگه دیوونه ندیده ای.... 

3.از چه منه دیوانه....

4.قد رعنای عباس....

5.من حسینم....                                                                                                                  



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 8:0 عصر روز شنبه 88 آذر 28

                                                    بـسـم ربّ الحســـین
     
باز نوای گرم محرم ، سرمای زمستان را در هم نوردید . شور حسینی با مهر علوی در آمیخته شد و جانی دوباره به عالم امکان بخشید ؛ در حالیکه جهان هستی همچو برگ خزانی،اسیرزمستان سرد بی حیایی شده بود .
اما اکنون آب طاهر عزای حسین (ع) زنگار چرکین فساد را از روح و جان بشر میزداید وعشق حسینی و رشادت زینبی زانوهای خم و کمر کمان انس و جن را دوباره استوار می کند .
مولای من حسین ؛ اگرچه سرتا پای آلوده و غرق در گناهم ، روی سیاهم و قلب سنگم به ندای ملکوتیت پاسخ نمی دهد ؛ ادعاهایم گوش فلک را کر می کند در حالیکه خود می دانم من در این زمان زاده شده ام که دروغ بگویم که یار توام . حال اینکه قلب نازنین فرزندت مهدی موعود(عج) هماره از نظاره پرونده سیاه و آلوده من میشکند ولی بازهم دروغ می گویم و خود را یاور ایشان مینامم .
اما اینبار عنایتی کن ؛ مرا به عنوان نوکر نمک نشناس خود ببخش؛اگرچه از طاعتت سر باز زدم ، درکلاس درست غائب بودم ، ندای هل من ناصر ینصرنیت را نشنیده گرفتم و سخت دربند لبیک گویی اهریمنان شدم و برای شما شین شدم و نه زین.
اینبار مرا مرحمتی کن ؛ از فراغ و دوری نائبت مهدی برهانم و دیدگان من را به جمال منورش مزین کن؛ اگرچه شیاطین انسی و جنی مرا در زنجیر آتش بار غفلت به بند کشیده اند و و غبار جهل و نادانی بر روح غافل من قندیل بسته اند .مرض مزمن گناه و عصیان رهایم نمی کند .اما ادعا میکنم که شیعه توام.
                                      
                  من حامد حکیمی پور اعتراف می کنم که تو را یاری نکردم اما....
                 اینبار از ته دل می گویم : لک لبیک حسین بن علی (ع) .مرا بپذیر.



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 6:0 عصر روز سه شنبه 87 دی 10

بهاران از راه می رسد با بوی عطر بهار نارنج و ترنم یا محمد(ص)...

و تو هنوز در چهلمین روز داغ حسین بیتابی که آهنگ رحلت پیامبرت داغی عظیم تر در دل و جانت می افکند ...

و غم تنهاترین سردار؛ حسن بن علی روحت را تا اوج بی طاقتی پرواز می دهد....

اما یاد صبری عظیم و شکوه سکوتی پر از فریاد، توان ماندنت می بخشد ...

تو خوب می دانی که عرصه امروز، شور حسینی می خواهد و صبر حسنی...

تو بهارت را با یاد رسول آنگونه آغاز می کنی که هنوز از داغ بی حرمتی غربیان بی فرهنگ می سوزی...

و چگونه است که رسول تو را به خشونت نسبت می دهند در حالیکه او برگزیده خداوند رحیم است

و هنوز رحمت و مهربانی اش در برابر دشمنان شرمسار فراموش نشده است...

و مگر نه اینست که خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد (ص)، بعثت، مهاجرت،
و اصحابش را چنین توصیف نمود:« محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...»
                         

محمد(ص) فرستاده خداست ؛ و کسانى که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.

پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را می طلبند.

نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.

این، توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... .

وچگونه است که محمد را به دنیا و لذایذ آن نسبت می دهند در حالیکه دنیا و جاذبه هایش در برابر محمد توان سر برآوردن ندارد....

و مگر نه اینست که محمد(ص) خود در باره دنیا می فرمود:

دنیا مانند اندامی است که سرِ آن خود بزرگ بینی، چشمش حرص، گوشش ولع، زبانش خود نمایی، دستش شهوت، پایش خودبینی،

قلبش غفلت و بی خبری، بودنش نیستی، و ثمره اش زوال است. (مصباح الشریعه باب 32 فی صفت الدنیا)

.... پس چگونه اینچنین می گوید و آنچنان که شما می پندارید عمل می نماید!

و گویا این نشخوارکنندگان آزادی بیان، فراموش کرده اند روزگاری را که برای جشن و شادی شان انسان هایی را،

 در برابر شیران درنده رها می کردندو از تماشای تکه تکه شدنشان در اوج لذت و هیجان به پایکوبی می پرداختند و

گویا امروزه خود را نیز نمی بینند ، که چه جان های بی گناهی در زیر شکنجه های عاملانشان گرفته می شود

 و چه زنانی در اثر رفتارهای وحشیانه شان کودکانی ناپاک به دنیا می آورند ...

و گویا نه چشم دارند و نه گوش که اعتراض های هر روزه روشندلان دنیا را بشنوند که از رفتارهای هم کیشانشان به ستوه آمده اند ...

و بسی شگفتی که به خود اجازه می دهند تا رفتارهای خود را به پیامبر اسلام نسبت دهند...

و اینگونه است که «تو» ... «ما» می شوی تا به همه آنان که می خواهند مسلمانان را در فراسوی امانیسم،

 به ورطه فراموشی و اختلاف کشانند ثابت کنی که دسیسه های شما، اگر نه ما را پیوند ندهد عشقی برادرانه در ما می آفریند
تا دیگر نه جدایی معنا دهد و نه پیوند؛

که ما از آغاز یکی بودیم و خواهیم بود و جهانی را با خویش همراه خواهیم کرد تا آنجا که با همه تلاش ها برای وارونه جلوه دادن اسلام،

باز هم هر روز و روز بر آمار مسلمانان افزوده خواهد شد...

سایت تبیان .زینب فرخ.



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 1:54 صبح روز جمعه 85 اسفند 25

روزگاری که به گمان تو باید هر تکرار و کهنگی از آن زدوده شود و تولدی دیگر یابد.... اما نمی دانی از چه بعضی چیزها همیشه برای تو تازه اند، اگرچه هرسال، هر ماه، هر روز ، هر ساعت و حتی هر لحظه تکرار شوند... گویی این تکرار با همه تکرارها، یکنواختی ها و کهنگی های غبار گرفته این دنیا متفاوت است... شور حسینی تو، هر بهار با تو رنگ و بویی تازه می گیرد و حرارت ِ آن که نه زمستان می شناسد و نه یخبندان؛ قلبت را به تپشی موزون تر و پر انرژی تر وا می دارد... و این بار این حرارت همیشگی بیش از پیش همراهی ات می کند، تا آن زمان که ثانیه های آخرین ورودت به سالی نو را نوید می بخشد... و تو یا مقلب القلوب و الابصارت را با یاد حسین زمزمه می کنی ...

حسین...
حسین...
حسین...


شور حسین نه در دل تو، که در کالبد دنیا هر روز بیش از گذشته روحی تازه می دمد و
حرکتی پر شتاب به گام های در جستجوی انسانیت می بخشد...
و در این هنگامه است که دیگر هیچ دسیسه ای توان رخنه کردن در روح تازه آزادگی را ندارد و همه تلاش های نامردمان به رسوایی دشمنان می انجامد...چه تخریب بنایی از گل و سنگ باشد، که اگرچه این بی حرمتی اندکی نیست و در خیال خام ابرهه های این زمان شاید اینچنین دنیای مسلمانان در تلاطم چند دستگی ها،غرق اختلافات بیهوده شده؛
بنیان های اعتقادی شان چونان بنایی ویران آنها را به ورطه هلاکت کشاند و در این آشفته بازار،دشمنان هرچه بیشتر به غارت منابع فرهنگی واقتصادی دنیای اسلام فائق آیند... اما زهی خیال باطل که ایمان ما بافروریختن یک بنا فرو نخواهد ریخت و در میان خرابه ها گم نخواهد شد.
ما بت پرستانی نیستیم که چون بت اعظم شکست در پی خدایی دیگر در آییم
... اگرچه غیرتمان از بی حرمتی ها به جوش می آید، اما عزممان را راسخ تر و استواتر و اتحادمان را محکم تر می کند.
ما در بهاری نو زیارتگاهی بهتر و زیباتر بنا می کنیم و در قلب هایمان نفرتی عمیق تر از دشمنان و ایمانی پرشورتر و حرارتی گداخته تر ...تا بسوزاند ریشه هرگونه بی حرمتی را ....


زیارت عاشورا   
دانلود

 


نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 3:0 صبح روز جمعه 85 اسفند 18

روزگاری که به گمان تو باید هر تکرار و کهنگی از آن زدوده شود و تولدی دیگر یابد.... اما نمی دانی از چه بعضی چیزها همیشه برای تو تازه اند، اگرچه هرسال، هر ماه، هر روز ، هر ساعت و حتی هر لحظه تکرار شوند... گویی این تکرار با همه تکرارها، یکنواختی ها و کهنگی های غبار گرفته این دنیا متفاوت است... شور حسینی تو، هر بهار با تو رنگ و بویی تازه می گیرد و حرارت ِ آن که نه زمستان می شناسد و نه یخبندان؛ قلبت را به تپشی موزون تر و پر انرژی تر وا می دارد... و این بار این حرارت همیشگی بیش از پیش همراهی ات می کند، تا آن زمان که ثانیه های آخرین ورودت به سالی نو را نوید می بخشد... و تو یا مقلب القلوب و الابصارت را با یاد حسین زمزمه می کنی ...

حسین...
حسین...
حسین...


شور حسین نه در دل تو، که در کالبد دنیا هر روز بیش از گذشته روحی تازه می دمد و
حرکتی پر شتاب به گام های در جستجوی انسانیت می بخشد...
و در این هنگامه است که دیگر هیچ دسیسه ای توان رخنه کردن در روح تازه آزادگی را ندارد و همه تلاش های نامردمان به رسوایی دشمنان می انجامد...چه تخریب بنایی از گل و سنگ باشد، که اگرچه این بی حرمتی اندکی نیست و در خیال خام ابرهه های این زمان شاید اینچنین دنیای مسلمانان در تلاطم چند دستگی ها،غرق اختلافات بیهوده شده؛
بنیان های اعتقادی شان چونان بنایی ویران آنها را به ورطه هلاکت کشاند و در این آشفته بازار،دشمنان هرچه بیشتر به غارت منابع فرهنگی واقتصادی دنیای اسلام فائق آیند... اما زهی خیال باطل که ایمان ما بافروریختن یک بنا فرو نخواهد ریخت و در میان خرابه ها گم نخواهد شد.
ما بت پرستانی نیستیم که چون بت اعظم شکست در پی خدایی دیگر در آییم
... اگرچه غیرتمان از بی حرمتی ها به جوش می آید، اما عزممان را راسخ تر و استواتر و اتحادمان را محکم تر می کند.
ما در بهاری نو زیارتگاهی بهتر و زیباتر بنا می کنیم و در قلب هایمان نفرتی عمیق تر از دشمنان و ایمانی پرشورتر و حرارتی گداخته تر ...تا بسوزاند ریشه هرگونه بی حرمتی را ....


زیارت عاشورا   
دانلود

 


نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 3:0 صبح روز جمعه 85 اسفند 18

جان رقیه جان که نامت دلرباست

پنجه های کوچکت مشکل گشاست



منم کلب سرکوی رقیه

اسیر تیغ ابروی رقیه


قطره اى بودم که در بحر شهادت جا گرفتم این شهامت را من از جانبازى بابا گرفتم .


آن قدر از دورى بابا فغان و ناله کردم تا در آغوشم سر ببریده بابا گرفتم.


من یتیمم صورتم از ضرب سیلى خویش ، آرى لا جرم این ارث را از جده ام زهرا گرفتم.


مى کشم بار شفاعت را به دوش خویش ، آرى این شجاعت را ز بابا ظهر عاشورا گرفتم .


چشم به هم زدیم محرم تموم شد حالا هم شهادت دردانه ابی عبدالله رسیده.


شهادت اون خانومی که از نظر ظاهر سه سالشونه و لی گره تمام مشکلات عالم به انگشت کوچک او باز میشه...


اون خانومی که تمام ملائکه ریزه خوار او هستند....اون خانومی که تمام مصیبت های عالم روهم که جمع کنی  ،


به اندازه یک ساعت مصیبتی که به او وارد شد هم نمیشهولی با قلبی محزون و چشمی گریون این کار رو خواهم کرد


 و عرضه خواهم داشت : یا بقیه الله..یا صاحب الزمان...آجرک الله  

آقاجان تسلیت میگم شهادت عمه ی گرامتون را......از من قبول کن این ابراز محبت را


برگ سبزیست تحفه درویش
چه کند بیچاره ندارد بیش

از همه ی دوستان التماس دعا



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 11:35 عصر روز جمعه 85 اسفند 4

بر گوش  جانم  می رسد  آوای  زنگ  قافله
این  قافله  تا    کربلا   دیگر   ندارد   فاصله 
یک زن میان محملی اندرغم و تاب و تب است
یارب صدایش آشناست این گریه های زینب است

                       

                      

از عاشق دیوانه میکده عشق پرسیدم :
محرم ؟
گفت : محرم ماه پیروزی  خون بر شمشیر است.
محرم ماه عشق است . ماهیکه فرشتگان آسمانها و زمین خون خواهند گریست .
این ماه ماه قتل اسم اعظم است . ماه قتل حضرت عشق .
عشقی که عالم همه دیوانه اویند . سرمست زجام می اویند .
ماه شفاعت است . حتی سیه رو ترین انسانها نیز در این روز به دنبال شفاعت حسینند .
گفتم : عشق را درچه دیدی ؟
گفت : عشق را در کنج خرابه درکنار ناله های بابا بابای رقیه یافتم .
گفتم : ازکدام جامه اینقدر مست مستی ؟
گفت : از می جامه عشق عباس مستم .
گفتم : کربلا ؟
گفت : اینجا حریم عشق است کرب و بلا ننامید .

                                                       
گفتم : مگرنامش چیست ؟
گفت : اینجا ارض الحسین است .....سلطان حریم عشق اینجاست .....سردارحریم عشق آنجاست .
گفتم :بین الحرمین ؟
گفت :فاصله میان عطر یاس وسیب ... فاصله میان رب و نفس.
هرکه در این فاصله ازعشق سیراب شد دیگر زصراط ودوزخ غم ندارد .
گفتم :آب ؟
گفت : ناله های رباب رقیه علی اصغر .
گفتم : ناله های فراق ؟
گفت عاشورا .... ببین صبح می دمد وقت اذان رسیده ....علی اکبرت کجاست ....
بابام مشکن دل رباب را.... که او دل شکسته است .... بشکن سکوت را....
 بگو اصغرت کجاست ....
 بابا دخت یزید زخم زبانم زند .... که هان گر شاهزاده ای بگو زیورت کجاست .....
بابام وقت سفر به سر عمامه داشتی .... شاها چه آمده برسرت .....پس سرت کجاست..... .

گفتم : دلت چه میخواهد ؟

                                      

                          

گفت :

چو در دل دارم تمنای کربلای حسین ای خدای من ... نصیبم کن بوسه برحرم با صفای حسین ای خدای من
سرشتی چون مهر او در دل به دیدارشدل بود مایل ... بهشتت باشد جهنم من بی لوای حسین ای خدای من
خوشآن روزی کین قفس شکند استخوان تن پرحوس شکند ... به پروازآید کبوتردل در هوای حسین ای خدای من
به جان داغی زان گلو دارم ... به دل عمری آرزو دارم... که برد نای مرا دشمن ... همچو نای حسین ای خدای من
سرم را ازتن جدا سازید در رضای حسین ای خدای من ...

 نظربر دل پرامیدم کن به کوی شهادت شهیدم کن .... که تا باشم با حسین و با اولیای حسین ای خدای من .



نویسنده » سید حامد حکیمی پور » ساعت 12:27 صبح روز شنبه 85 بهمن 7