زبان رساى اسلام بود و مبین شریعت مصطفى(صلّی الله علیه و آله) با سخنانى حکیمانه،
منطقى استوار، علمى سرشار، برگزیده روزگار به شمار میآمد و...بنده شایسته پروردگار.
در سالهاى سیاهى که ابرهاى سلطه امویان، آسمان جهان اسلام را تاریک کرده بود و در
سالهایى تیرهتر، که حکومت عباسیان، مسلمانان را به تیرگى نشانده بود.
او خورشید مدینهی دین و دانش بود.
در میان این دو فصل سیاه و سرد و ابرآلود، چند صباحى که خورشید وجودش از
افق مکتب و مذهب تابید، اسلام و قرآن را جان بخشید.
او آبیارى نهال حق کرد تا این بذر ایمان پا گرفت و در افق اندیشهها تابان شد.
دین، به نام او زنده گشت. درخت علم، در بوستان کلامش رویید و به برگ و بار نشست.
گلشن فضل، از چشمه دانش او سیراب شد. کتاب فقه، با (الفباى صادقى) نگاشته گشت.
وقتى چشمه فضل و فقه و علم و کمال او مىجوشید، حسودان و عنودان، زبان به طعن
مىگشودند و تیغ دشمنى بر مىکشیدند و پاى خصومت پیش مىگذاشتند.
ولى... کدام دانشور را مىتوان شناخت و نام برد که از گنج دانش حضرت صادق (َع)
بهره نبرده باشد؟
و کدام معلم را مىتوان یافت که به اندازه او، تربیت یافته در مکتب عترت داشته باشد؟
حوزههاى علمیه، نقش شاگردى او را به سردرهاى خویش نوشتهاند.
فقیهان دین مدار، خوشه چین حدیث و حکمت صادقىاند.