اي حسين اي راهنماي راهِ ايمان ،
اي حسين جرعه نوش جام يزدان
؛كوفيان بد صفت،
نا مردمان بي مروت ،دعوت گران بي فتوت ،حيا از مادرت زهرا(س) نكردند.
اي حسين اي خون يزدان ؛
واژگان در چكام?شور تو ناتوان ،شعر گويان در ستايش صبر تو حيران و اديبان ايثار
تو سرگردان .
يا حسين اي كشتي نجات امت؛
نيايت (ص) به شهادت پذيرييت جان يافت .زكريا (ع) به غم آميخته با نامت ره جست .
و فطرس به بركت گاهورا? تو بال يافت.
گوئي كه در قربانگه زمين به تن دارانِ در سرزمين عرفات ،دنبال راه تو روند؛
كه تو فرزند مكه و بطحائي،پارگان تنت را تن پاره كردند؛پور حِل و منائي.
گرگان بيش? شهوت ،پارگان تنت راتن پاره كردند ؛ روبهان مَرغزار حيله دعوتنامه
ها را به شمشير باز كردند؛و حراميان بستر كفر دست پليد خويش را براي بيعت به
سوي تو گشودند.كه چه نيكدژخيمان اهريمن صفت ،كرنشگران معبد نَفْس،فرمانبران
صفير ابليس،غنودگان بر بستر آمال ،و دنبال روان امير جانيان يزيد،صلايت را با
تير و پيكان پاسخ دادند ،و دلائلت ا با سنگ .
آه كه نوايت را ناشنوده گرفتند ؛افسوس كه پور پيامبر،فرزند زهرا و حيدر(ص)
را تنها گذاشتند ؛دردا كه با رهاكردن تيري زهرآگين بسويت ،ديدگان پرالتهاب كودكانت
را بر هم گذارند؛واي كه بر سين?پردردِ دختِ امير المؤمنان،دست پرورده زهراي
مرضيه،يختند .و اندوها كه حرمتت را شكستند.
چون پليدانِ نابكار و ناجوانمردان بد كردار ستوران خويش را هِي كردند،و سوي خيمه
گاههاي بي پناه و زنان و فرزندان بي دفاعت شتافتند ،در ميان مرگ و زندگي،در حالي
كه خون پاكيزه ات از سرويت روان بود ،بردوست خويش تكيه كردي و بر روي سينه
خزيدي ،و چون توانت از دست رفته بود و طاقت دفاع از حرم پيامبر (ص)را
نداشتي