ازآن سبو كه داده اي افتاده ام هنوز
محتاج بوسه بر لب آن باده ام هنوز
اي كاش از مقربين حريم تو ميشدم
من كه غلام بي ثمر و ساده ام هنوز
مطلبت در مورد اون عزيز دلها جدا زيبا بود كاش مي آمد و اين روزهاي تلخ را به شيريني تبديل ميكرد