«
برحاشیه برگ شقایق بنویسید؛گل تاب فشار در و دیوار ندارد» .ایّام شهادت دردانه خلقت ویاس آل محمد(ص)،امّ ابیها حضرت فاطمه زهرا-سلام الله علیها-برمحبان آن حضرت تسلیت باد
.آن بانو در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در شهر مکه بدنیا آمدند، نامش را فاطمه نهادند تا خداوند او و دوستدارانش را از آتش دور بگرداند (احقاق الحق، جلد 10، ص 16؛ فضائل خمسه، ج 3، ص 153 و 155
)کنیه ایشان؛ ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه و ام ابیها و از القاب مشهور وی؛ زهرا، بتول، مبارکه، طاهره، سیده النساء می باشد. پدر عظیم الشأن وی رسول اکرم(ص) و مادر مکرم ایشان خدیجه کبری می باشند
.آن بانو همیشه همراه پیامبر بودند، در محاصره اقتصادی در بروز رنج و اندوه، که بعد از محاصره اقتصادی بر اثر سختی ها و مشکلات بسیار مادر مکرمشاهن را از دست داده و تنها در کنار پدر بودند، در هشت سالگی به مدینه هجرت نمودند
.در سال دوم هجری آن بانو با علی فرزند ابوطالب ازدواج می نمایند که به فرمان الهی بود. (مناقب شهر آشوب، ج 2، ص 30 و 31
)بانویی که همسری مهربان برای شوهر، مادری مهربان برای فرزندان، همسری متواضع و بی توقع، عبادتگری خاشع و خاکسار، بخششگری بی مثال که لباس عروسی را به فقیر می دهد. در حال روزه غذای خویش را می بخشد. پیراهن وصله دار به تن می نماید
.آن بانو در سال یازده هجری، 13 جمادی اولی یا 3 جمادی الثانی بر اثر آسیب های جسمی وارده به شهادت می رسند
.پیامبر(ص): اولین کسی که داخل بهشت می شود فاطمه است. (فضائل خمسه، ج 3، ص 204
)هرگاه پیامبر قصد مسافرت داشتند با آخرین نفری که وداع می کرد فاطمه بود و هنگامی که از سفر بر می گشت اول به دیدار فاطمه می رفت
.در ادامه چند کتاب معرفی می شود
:1.
بانوی بانوان، موسوی گرمارودی، انتشارات دلیل ما، قم2.
پس از غروب، یوسف غلامی، نشر معارف، قم3.
فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی، ترجمه سید حسن افتخارزاده سبزواری، نشر بدر4.
نهج الحیاه، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، محمد دشتی، نشر مشرقین.چگونگی رحلت حضرت زهرا-سلام الله علیها
-:از بعضی از منابع شیعه و سنی استفاده می شود که حضرت فاطمه (س ) در اثر ضربات و لطمه ها و فشارهایی که بر آن مخدره وارد شد, شهید شدند. اما این که مسبب شهادت چه کسی بوده , اختلاف است ; بعضی ((قنفذ)) را ذکر کرده و بعضی , جمعیتی که بر خانه آن حضرت هجوم آورده اند را سبب قتل می دانند
.آتش زدن به درِ خانه حضرت فاطمه و سیلی زدن به آن حضرت در منابع تاریخی و روائی شیعه آمده است و برای آن کس که شیعه است، همین مآخذ کافی است. در منابع و مآخذ اهل سنّت نیز آمده است و سنّیها میتوانند به آن معتقد باشند. برای نمونه به چند روایت از منابع شیعه و اهل سنت اشاره میکنیم
:1.
پس از آن که کار بیعت گرفتن از مردم تمام شد و علی(ع) و عدهای بیعت نکردند، به خانه آن حضرت حمله کردند. در را سوزاندند، علی را به زور بیرون آورند، حضرت فاطمه را تحت فشار در قرار دادند و کار به جایی رسید که محسن او سقط شد. علی را به مسجد بردندولی بیعت نکرد و آنان گفتند: بیعت نکنی تو را به قتل میرسانیم. روزها و ماهها گذشت. آنان تصمیم به قتل علی(ع) گرفتند و قرار گذاشتند که خالد قتل آن حضرت را به عهده بگیرد. اسماء بنت عمیس از این توطئه آگاه شد و کنیز خود را فرستاد تا آن حضرت را از توطئه آگاه سازد.اصل توطئه چنین بود که وقتی ابوبکر نماز را تمام کرد و سلام گفت، خالد با شمشیر علی(ع) را بکشد ولی وقتی نماز ابوبکر تمام شد گفت: ای خالد آنچه را دستور دادم نکن، (بحارالانوار، ج 28، ص 308 به نقل از اثباتالوصیة).اهل سنت نیز در کتابهای کلامی، تاریخی و حدیثی مسأله آتش زدن به در خانه را آوردهاند. برای نمونه، به چند روایت اشاره میکنیم
:1
ـ بلاذری میگوید: ابوبکر کسی را دنبال علی فرستاد تا بیاید و بیعت کند ولی حضرت علی نیامد. پس از آن عمر بن خطاب در حالی که آتش به همراه داشت، به سوی خانه علی رفت. فاطمه عمر را در در خانه ملاقات کرد و گفت: ای پسر خطاب! آیا میخواهی خانه ما راآتش بزنی؟! عمر بن خطاب گفت: بله، (انساب الاشراف، ج 2، ص 12، تحقیق محمود الفردوس العظم، دار الیقظة العربیة).2.
ابن عبد ربّه میگوید: آنان که از بیعت سرباز زدند عبارتند از: علی، عباس، زبیر و سعد بن عباده. علی، عباس و زبیر در خانه فاطمه نشستند. ابوبکر عمر را فرستاد تا آنها از خانه فاطمه بیرون بیایند. ابوبکر به عمر گفت: اگر سرباز زدند با آنان بجنگ. عمر به همراه آتش به خانه فاطمه آمد تا خانه را بر سر آنان آتش بزند. فاطمه او را دید و گفت: ای پسر خطاب! آیا آمدهای خانه ما را آتش بزنی؟! عمر گفت: بله، مگر این که بیعت کنید، (العقد الفرید، ج 5، ص 12، چاپ مصر، چاپ دوّم، تحقیق محمدسعید العربان، 1953 و 1372).3.
ابن قتیبه دینوری آورده است: ابوبکر عمر را به سوی کسانی که بیعت نکردند و در خانه علی تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه علی آمد و صدا زد ولی کسی بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید ویا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش میزنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. همه بیرون آمدند ولی علی بیرون نیامد. عمر نزد ابوبکر رفت و گفت: آیا نمیخواهی از علی که از بیعت سرباز زده بیعت بگیری؟ ابوبکر به قنفذ گفت: برو علی رابیاور. قنفذ آمد و علی به او گفت: چه کار داری؟ قنفذ گفت: خلیفه رسول خدا تو را میخواهد. علی به او گفت: زود بر پیامبر دروغ بستید. قنفذ پیام علی را به ابوبکر رساند. ابوبکر گریه طولانی کرد. عمر گفت: علی را رها نکن. ابوبکر به قنفذ گفت: دوباره نزد علی برو و بگو: با خلیفهرسول خدا بیعت کن. علی گفت: سبحان الله، آنچه را که از آن او نیست برای خودش ادعا کرده است. قنفذ پیام علی را به ابوبکر رساند. ابوبکر بازهم بسیار گریه کرد. پس از آن عمر برخاست و گروهی با او همراه شدند و به در خانه فاطمه آمدند. در زدند. وقتی فاطمه صدای آنها راشنید، با صدای بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابی قحافه چهها که نکشیدیم. وقتی که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالی که گریه میکردند برگشتند و دلشان به حضرت فاطمه سوخت ولی عمر و عدهای ماندند. علی را بیرون آوردند وگفتند بیعت کن. علی گفت: اگر بیعت نکنم چه میکنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را میزنیم، (الامامة و السیاسة، ج 1، ص 30، تحقیق استاد علی شیری، منشورات رضی).همانطور که ملاحظه میکنید در منابع شیعه، این حادثه به طور کامل ذکر شده است و منابع اهل سنّت تنها به آتش آوردن اشاره کردهاند
.اگر میخواهید به همه مآخذ و منابع شیعه و سنی آگاهی پیدا کنید به کتاب «مأساة الزّهراء» نوشته جناب سید جعفر مرتضی عاملی لبنانی، ج دوم مراجعه کنید. این کتاب درباره موضوع مورد بحث، بسیار مفصّل بررسی و بحث کرده است
.برای آگاهی بیشتر ر . ک
:مدارک شیعه
:1-
کامل الزیارات ابی القاسم جعفربن محمد بن جعفر بن موسی بن قولیه , ص 3322-
بحارالانوار , ج 28 , ص 61 - ج , 29 , 192 - ج 30 , ص 348 - ج 43 , ص 1703-
الاختصاص شیخ مفیدص 1824-
دلائل الامامه طبری ص 455-
وفات الصدیقه الزهر(س ) علامه مقدأم ص 78منابع اهل سنت
:1-
الملل والنحل الشهرستانی ج 1 , ص 572-
مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب ج 3 , ص 358 (به نقل از ((المعارف )) ابن قتیبه )3-
الامامه والخلافه مقاتل بن عطیه، ص 1604-
انساب الاشراف بلاذری ، ج 1 , ص 5865-
العقد الفرید ابن عبد ربه، ج 4 , ص 2596-
الوافی بالوفیات ، ج 6 , ص 17